بهتر است مواردی که تا به اینجا در مقاله گفته شده را در ۴ بخش خلاصه کنیم :
- قبل از هر چیز این واقعیت را میپذیریم که کسب سود اقتصادی میتواند بدون توجه به بهبود کیفیت زندگی مردم انجام شود و اشخاص و سازمانهایی که چنین نگاهی دارند، حتی ممکن است در مقاطعی، رشد چشمگیر را نیز تجربه کنند.
- کسب و کار یک تفاوت مهم با کسب سود اقتصادی دارد: کسب و کار، یک فرایند پیوسته و طولانی و تکرارشونده و پایدار برای کسب درآمد و به دست آوردن سود است.
- برای خلق کسب و کار، ابتدا تمام فرصتهای موجود را بررسی میکنیم و سپس از میان آنها، فرصتهایی را انتخاب میکنیم که میتوانند ارزش آفرین باشند.
- شرکتهایی را که مشغول معاملات اقتصادی متعدد و متنوع هستند، اما یک فرایند دائمی تولید ارزش ندارند، نمیتوان «کسب و کار» نامید. بسیاری از شرکتها در ایران و جهان، صرفاً یک شخصیت حقوقی معاملهگر هستند نه یک کسب و کار.
یک مثال تجربه شده
ما به عنوان تیم ابزارعمده، در سالهای گذشته با تامین کنندگان بسیار زیادی در ارتباط بودهایم و اتفاقات با اهمیتی را در بازار نظاره کردهایم. بگذارید برای شما یک خاطره ای را تعریف کنیم :
یک تامین کننده (که شما خود در پایان این خاطره میتوانید تعیین کنید که یک تامین کننده حرفهای به حساب میآید یا غیر حرفهای) با یک پیشنهاد وسوسهانگیز مالی از طرف یک واسطه، رو به رو میشود. واسطه مبلغ نقد و هنگفتی را در ازای درصد تخفیفی بیشتر از معمول بازار و مرسوم بین بقیه نمایندگان فروش آن برند، به آن پیشنهاد میکند؛ به نحوی که اگر عرف درصد تخفیف عمده محصولات این تامین کننده به تمامی واسطه های بازار به فرض مثال ۱۰ درصد باشد، تخفیف دریافت شده ۱۵ درصد است. شما اگر جای تامین کننده خاطره ابزارعمده باشید، چه میکنید؟ مبلغ نقد را در ازای تخفیفی بیشتر قبول میکنید؟
رد چنین پیشنهاد وسوسهانگیزی قطعا دشوار است و تامین کننده خاطره ما نیز همین اعتقاد را داشت و معامله را انجام داد .
تصور کنید خود شما سالها با ابزارعمده به عنوان یک واسطه معتبر کار میکنید و در یک روز معمولی متوجه میشوید که فلان جنس را واسطهای دیگر، با قیمتی ارزان تر به فروش میرساند؛ احساسی که به شما دست میدهد را به خوبی میتوانیم تصور کنیم!
ظرف مدت کوتاهی تمام مشتریان ثابت واسطه های دیگر بازار هم شاکی و هم بی اعتماد شدند!
قبول آن پیشنهاد، چنین ردی را در بازار به جا میگذارد و در واقعیت نیز، چنین شد. واسطه های معتبر و منصف بیشماری در بازار در مقابل مشتریان خود، یک روزه بدنام و بیاعتبار و گران فروش شدند. همان واسطههایی که روزی آن برند را به بازار شناساندند و برای برند سازی آن زحمات بسیاری کشیدند و مشتریان ثابتی را برای آن دست و پا کردند؛ یک شبه اعتبار خود را از دست دادند.
ماجرا تنها به خراب شدن وجهه واسطههای دیگر منجر نشد؛ بالاخره یک روز، اجناس خریداری شده آن واسطهای که با پیشنهاد وسوسهانگیز جلو آمده بود، تمام شد و از طرفی، باقی واسطهها دیگر حاضر به همکاری با این تامین کننده نبودند. در بلند مدت همان برند متوجه شد که واسطه های بازار، برند رقیب را جایگزین کردهاند و دیگر، کار از کار خود تامین کننده گذشته بود!
آن تامین کننده شاید پیش خود فکر کند این مسئله به دلیل شرایط بازار و اقتصاد کشور یا حتی جهانی بوده، اما ما به خوبی میدانیم نظر باقی واسطه ها به این تامین کننده چه بود و چه شد!
واسطه فرصت طلب خاطره ما، با به فروش رساندن محصولات تامین کنندهای که دچار اشتباه محاسباتی شده بود، دیگر سراغ خرید اجناس آن تامین کننده نرفت؛ چرا که آن برند دیگر اعتبار سابق را نداشت! همه چیز با قبول آن پیشنهاد و در نظر نگرفتن شرایط واسطه ها، خراب شد!
حال بیایید درباره واسطه فرصت طلب وسوسهانگیز این خاطره صحبت کنیم؛ این نوع از افراد حاضر را در مبحث تفکر سیستمی به راحتی میتوانیم فردی موفق در نظر بگیریم که مشغول به فعالیت اقتصادی است نه ارزش آفرین. برای چنین افراد فرصت طلبی پشت سر اهمیتی ندارد، آن ها یک معامله را تنها با سود لحظهای و بیتوجه به اکوسیستم بازار انجام میدهند. این افراد میتوانند امروز در بازار ابزار باشند و بعد از ضربه زدن به آن، وارد صنعتی مانند پوشاک بشوند؛ به همین سادگی!
شاید با خواندن این خاطره واقعی با این سوال مواجه بشوید که « مگر اشکالی دارد انگیزه و محرک فعالیت اقتصادی ما، تنها بهبود زندگی و شرایط خودمان باشد؟ » یا به عبارت دیگری « چه کسی به اکوسیستم اهمیت میدهد؟ »
بگذارید به این مسئله از جنبهای دیگر نگاه کنیم؛ هرکسی که به شما مبلغی را میدهد به دنبال بهبود کیفیت خودش است اما چگونگی این اتفاق اهمیت دارد. کیفیت زندگی با شاخصه های عینی و علمی و معتبر اندازهگیری میشود و نوعی از کسب و کار ها وجود دارند که میتوانند شاخص کیفیت زندگی افراد را به وضوح بهتر کنند : کسب و کار های پلتفرمی
کسب و کار های پلتفرمی
کسب و کار های پلتفرمی، نرمافزار های متعددی هستند که کمک میکنند تا متقاضی و عرضه کننده یکدیگر را راحت تر و با صرفه جویی در منابع پیدا کنند. طبیعتا در این معامله با ارزش، بخشی از منابع اقتصادی به پلتفرم واسطه بازمیگردد.
نکته با اهمیت در اینجا این هست که وقتی از ارزش آقرینی صحبت میکنیم، منظور ما بحثی اخلاقی و ارزشی نیست؛ ما درباره این موضوع صحبت میکنیم که برای بقا در یک بازار و همچنین پیشرفت، شما باید ارزشی اضافی به مصرف کننده پیشنهاد کنید؛ در این صورت است که شما موفق خواهید شد.
آیا طراحی خودخواهانه و خود محور کسب و کار اشتباه است؟
لزوما نه! معیار قضاوت و پاسخ به این پرسش این نکته است که آیا اهداف خودمحور ما، در آینده، با معیار هایی که باعث بهبود کیفیت زندگی مصرف کنندگان میشود، در تضاد و تقابل قرار میگیرد یا نه. به خاطره ابزارعمده دوباره مراجعه کنید؛ اهداف خودمحورانه واسطه فرصت طلب و تامین کننده کالا، با شرایط بهبود کیفیت مصرف کننده که اعتماد به واسطه های خود و استفاده از محصول با کیفیت است، در تقابل گرفت.
حال در همان خاطره اگر تامین کننده یا حتی واسطه فرصت طلب این نکته را در نظر داشت که ثبات، اعتبار و اعتماد در بازار، در نهایت باعث رونق بازار میشود و رونق بازار طبیعتا به کسب سودی درازمدت و بیشتر ختم میشود.
بیایید در اینجا به جمله از ویل دورانت اشاره کنیم :
جهان توسعه یافته، جهانی است که در آن خدما به دیگران و بهبود کیفیت زندگی آن ها، نیازمند فداکاری و گذشتن از حقوق خود نباشد.
دیدگاه ها