جان پس از دو هفته طی کردن مسیر در ایالت ایلینویز ساکن شد و آهنگری خود را در آنجا آغاز کرد. جان هر روز داستان کشاورزان مناطق شمال شرق ایلینویز را میشنید که در شخم زدن خاک چسبناک این منطقه با خیشهای آهنی مشکل داشتند شخم زدن با خیشهای آهنی در زمینهای زراعی محل تولد و زندگی اولیه جان، دردسری برای کشاورزان ،نداشت ولی در زمینهای شمال مرکزی مشکل ساز بود و از این وضعیت بسیار عصبانی بودند چون بعد از چند متر شخم زدن مجبور بودند گل ولای چسبیده به خیشهای آهنی را تمیز کنند. جان معتقد بود اگر در سطح بیرونی این خیشها از فولاد استفاده کند گل ولای به آنها نمیچسبد و به همین دلیل در سال ۱۸۳۷ با استفاده از تیغ اره شکسته، اولین خیش جلاخورده را ساخت. در خلال روزها و ماههایی که میگذشت جان در کنار کشاورزها کار میکرد به مشکلاتشان گوش میداد و طی سالیان متمادی به اصلاح خیشها ادامه داد. او تا جایی ادامه داد که یکی از بزرگترین مخترعان و تاجران زمان خود تبدیل شد.
(منبع این داستان : کتاب بازاریابی پر محتوا، نوشته جو پولیزی، ترجمه سجاد بهجتی، نشر آریانا قلم)
از داستان جان جزئیات بیشتری در دسترس نیست. درواقع نه ما و نه هیچ کس دیگر نمیداند آن ۷۳ دلار هزینه سفر جان به یک ایالت دیگر بوده یا علاوه بر آن هزینهای برای راه اندازی آهنگری و اختراع خیش های تازه! اما ما از داستان معروف جان دیر دو نکته را با اطمینان بالا میتوانیم برداشت کنیم :